پایه ی هفتم-درس اول-صفحه ی۲۰-روزی را که دوست دارم تکرار شود.
انشا با مقدمه و نتیجه گیری در مورد روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا پایه هفتم با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا جالب با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا جالب در مورد روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا جدید جدید در مورد روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا جدید غیر تکراری با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا خفن با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا در مورد روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا زیبا در مورد روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا صفحه 20 پایه هفتم با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشا های پایه هفتم با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشاء پایه هفتم با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود انشاء درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود انشاء روزی را که دوست دارم تکرار شود پایه ی هفتم-درس اول-صفحه ی20-روزی را که دوست دارم تکرار شود. روزی را که دوست دارم کتاب مهارت های نوشتاری با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم صفحه 20 به اسم روزی را که دوست دارم تکرار شود همه انشا های پایه هفتم
انشاء با موضوع روزی را که دوست دارم تکرار شود
مقدمه:بعضی از خاطرات و روزها در زندگی ما وجود دارد که دوست داریم بارها و بارها تکرار شوندتا مزه ی شیرین و قشنگ ان دوباره زیر زبان ما بیایدو با تکرار ان لبخند اشنایی بر لب هایمان تداعی شود.
متن انشا:
روزی را که دوست دارم تکرار شودروزی است که مادربزرگ به همراه پدربزرگ به سفرزیارتی کربلا رفتندو در خانه ی مادربزرگ شوروحال زیبایی وجودداشت که همه درحال تکاپوبرای سامان دهی کارها و درست و به موقع انجام شدن کارها بودندوهمه ی فامیل و اشنا همراه دسته گل به استقبال مادربزرگ و پدربزرگ رفتیمومادربزرگ باان دستهای چروکیده ومهربانش که بوی عطردل انگیز گلاب را می داد مرا نوازش کرد و پدربزرگ مرا در اغوش کشید و مرا غرق خوشحالی کردندو بعدازان همگی به سمت خانه برگشتیم و ان شب سفره ی خیرات درخانه پهن شد وان حال و هوالبخندزیبایی برلب های همه نشانده بودو من نیز همراه با هم سن و سال های خود با سن نه چندان کممان سعی در کمک در کارهاراداشتیم و گوشه ایی هرچندکوچک دراین کار خوب و حال خوب را بگیریم ومانیز سهیم باشیم تا مادربزرگ و پدربزرگ به داشتن نوه هایی مثل ما افتخار کنند.به راستی که داشتن این دو نعمت بزروار بسیار مهم و دلنشین است و من همیشه برای داشتن چنین مادربزرگ و پدربزرگ خوشحالم و به خود می بالم.
نتیجه گیری:همیشه باید قدر روزهای خوبمان را بدانیم و همینطور قدرادمهای اطرافمان را زیرا که تا چشم بازکنیم میبینیم دیگر ان روزها و ادمها دیگر در کنار ما نیستند و هیچوقت تکرار نمی شوند.بنابراین همیشه شاید باشیدو قدر یکدیگررا بدانید.